نقش نظارتی با دخالت اجرایی تفاوت دارد
اینروزها کمتر بین نظارت و کنترل تفاوت قائل می شویم ...شاید تناقص در همین مفهوم باعث میشود تا خیلی از مدیریتهای اجرایی امنیت شغلی لازم برای انجام کارهای اجرایی را نداشته باشند یا به لحاظ همین بی اعتمادی و نبودن امنیت شغلی نمی توانند در راستای کیفیت مناسب و اثربخش تری کار را پیش ببرند...برای اینکه بدانیم براساس وظائف شغلی مسئولیت کنترل و نظارت یا حتی پایش که فرایندی تقریبا مجزاتر از دومفهوم بالاست لازمست تعریفی از هرکدام داشته باشیم ....
اینروزها کمتر بین نظارت و کنترل تفاوت قائل می شویم ...شاید تناقص در همین مفهوم باعث میشود تا خیلی از مدیریتهای اجرایی امنیت شغلی لازم برای انجام کارهای اجرایی را نداشته باشند یا به لحاظ همین بی اعتمادی و نبودن امنیت شغلی نمی توانند در راستای کیفیت مناسب و اثربخش تری کار را پیش ببرند...برای اینکه بدانیم براساس وظائف شغلی مسئولیت کنترل و نظارت یا حتی پایش که فرایندی تقریبا مجزاتر از دومفهوم بالاست لازمست تعریفی از هرکدام داشته باشیم ....
به همین دلیل هریک از بخشهای دست اندرکار باید در چارچوب وظائف کنترلی یا نظارتی خود انجام وظیفه کنند نه اینکه محدوده های عملکردی خود را نشناسند و در امور اجرایی همدیگر دخالت کنند ....بسیاری از تنشها و اختلافات و حتی استیضاحها و ...غیره در اثر همین آگاهی نداشتنها و دخالتهای بی مورد در کارها ایجاد میشود....ما باید بدانیم صرف داشتن نقش و وظیفه نظارتی مجاز به دخالت در امور اجرایی نیستیم!
در باره نظارت و کنترل کارشناسان و اندیشمندان نظرات مختلفی دارند ...که درحقیقت نشان می دهد زاویه دید آدمها نسبت به موضوع قابل بحث یا مسئله ای که قراراست مورد نظارت یا کنترل یا مونیتورینگ (پایش) قرار گیرد چیست؟... معمولا اصطلاحات نظارت و کنترل با هم مورد استفاده قرار میگیرندکه این میتواند خطاهای زیادی ایجاد نماید... عدهای ازصاحبنظران معتقد بهجدایی مفهوم آنها هستند. خیلی وقتها واژه های نظارت و کنترل به صورت هم عرض و هم معنی به کاربرده میشود ...بههر حال، اگرچه هر یک از اصطلاحات نظارت و کنترل دارای معانی متفاوتیهستند اما در عین حال کاملا بههم مربوط و وابسته میباشند....اما در عین ارتباط معنادار در فرهنگ امور اجرایی و فرایندهای عملیاتی از هم جدا هستند.
... نظارت لطیفتر از کنترل است... و مقدم بر کنترل ... بهعبارتی مهمتر از آن است و معمولا در محدوده های استراتژیک و اهداف متعالی تری استفاده میشود...که برای مدیران بالادستی و کلی نگر بیشتر استفاده می شود ...امور نظارتی دربهبود وارزیابی اهداف درابتدا و انتهای کارها بیشتر نمایان میشود...البته درمسیراجرایی نقش ناظران هدایت و روشنگری است...نه مچ گیری ... کار شوراهای شهر وروستا و نمایندگان مجلس بیشتر دراین حیطه است.... بههمین دلیل با نظارتهای درست و مستمرمیتوان به جایگاهی رسید که شاید به کنترل نیازی نباشد ...اما کنترل مفهوم دیگری دارد...یعنی بررسی این که همه چیز بر طبق قوانین و دستورهایی که قبلا تعیینشده بود انجام میشود یا خیر ...بهتراین است شوراهای شهر و نمایندگان مجلس دراین محدوده ها مستقیم ورود نکنند و اهرمهای نظارتی آنها از طریق خود مستقیما یا منابع موثق ویا کنترل کننده های خود تیمهای اجرایی شهری و روستایی باشد...مانند خیلی از پروژه ها که از طریق مباحث کنترل پروژه و سایر روال علمی تعیین میشود...البته رویکرد همگرایی به کنترل نباید نادیده گرفته شود وشوراها نمایندگان مجلس نباید کاملا از بخش های کنترل کننده مبرا باشند چون با وجود منابع محدود و بالابودن هزینه های اجرایی لازم است شوراها حضور داشته باشند اما باید موضوع نظارت ، کنترل و...دخالت، خلط مبحث نشود ...این خیلی مهم است....متاسفانه اینروزها خبرهای خوبی از نقاط مختلف به گوش نمیرسد وهمین اختلاف نظرها در مباحث نظارت وکنترل باعث بروز خطاهای زیادی شده است که نتیجه اش غیر از توقف طرحها وچروژه های اجرایی ، بی برنامگی و از بین رفتن زمان و منابع اجرایی چیز دیگری نیست ...به نظر میرسد که درک درستی از تمییز وظائف بین مسئولیتها و اعضای یک تیم اجرایی یا گروه کاری هنوز وجود ندارد و لازمست انتخابها و مسئولیتها با دقت نظر بالاتر و آگاهانه تری صورت گیرد....