بسیار شنیدیم که مدیر یک اداره یا جایی با مراجعه کننده های خود درگیر می شود ….قندان به سمت شان پرتاب می کند ….برای آنها کت در می آورد …یا به جایی می رسد که دیگر نمیداند چه کار باید بکند…
قبلا در مورد اصل 10-90 صحبت کردیم . مزایای توجه به اصل مهم ....یک نوشته ای از این اصل در یکی از سایتها دیدم که برایم جالب بود ....به همین دلیل بدون اینکه بدانم نوشته کیست حمل بر مضمون میکنم ....امیدوارم همانطوریکه برایم جالب بود برای شما هم خوب تلقی شود ....
------
دیروز نوشته ای از یکی دوستان بدستم رسید که بی مناسبت با اوضاع واحوال خیلی از ما نیست ...اینقدر ساده و گویا و وزین نوشته شده که حیف دیدم جمله ای به آن اضافه کنم ...عین مطلب را مینویسم تا خودتان در مورد نتیجه گیری نمایید ..............
یک شمش آهن را در نظر بگیرید که ارزش آن 5 دلار است. اگر از این شمش آهن در کوره آهنگری,نعل اسب بسازید ارزش آن 10 دلار خواهد شد. چنانچه همین شمش را به یک کارگاه سوزن سازی بدهیم, بهای سوزن های ساخته شده به3285 دلار بالغ می شود. ولی اگر این شمش را به یک کارخانه ساعت سازی بدهیم. قیمت فنرهای ساعتی که نهایتا از آن ساخته می شود 250000دلار خواهد شد. در واقع,تفاوت ارزش ایجاد شده بین 5 دلار و 250000 دلار است. شما با خودتان چه می کنید؟ از خودتان چه می سازید؟ چه قدر به ارزشتان اضافه می شود؟
بخشی از کتاب صفر تا یک ....پیتر تی یل
واقعا باید ببینیم داریم وقت، تخصص و انرژی مان رو کجا هزینه میکنیم و در ازای چی؟؟
واقعا چرا محیط مردمی شوراها …..شوراهای شهر بزرگ وکوچک ندارد …همه که منتخب مردم هستند اینقدر برای شهرداران برای کارکردن امن نشده است؟؟؟؟ چرا در ورای این کار و مدیریت همدلی ها و همزبانی ها صورت نمی گیرد؟؟؟....
خیلی از دوستان در جلسات و محافل متعدد فقط شنونده اند و هیچ اظهارنظری نمی کنند ...اینکه سکوت عرضه میشود میتواند معانی متعددی داشته باشد که قبلا در موردش حرفهای زیادی زده شد.....
امروز میخواهیم درمورد اثرات ناخوشایند این معضل صحبت کنیم که از نظرعلم مدیریت اثرات نامطلوبی به همراه دارد....این نوشته تحلیلهای مستقیم این روند در محاوره ها وارتباطات است که میتواند مبین یک نوع روابط عمومی ضعیفی برای یک کارشناس ، مهندس یا متخصص باشد......
این روزها در سازمانها
خیلی ها در اندیشه و آرزوی مدیر شدن هستند و...... شاید مهمترین عاملی که ترغیب به مدیر شدن
میکند حقوق و مزایای بالای آن نسبت به مشاغل دیگر باشد.....این واگویه در حقیقت مطلبیست که بخش عمده ای از آن حمل برمضمونیست که بیان میکند خیلی از افراد در محیطهای کاری با آن روبرو هستند...این تحلیل میتواند به بیانی نسبی هم باشد و بنابرتحلیل برخیها هم جزئی از برنامه کاری تلقی گردد.هدف نگارنده فقط مرور برخی مطالب مرتبط و اندیشه هایی است که میتواند در تصمیم گیریهای مدیرشدن کمک نموده و سیمای مناسبی در پیش روی مدیران آینده قراردهد.این مطلب گردآوری شده به نظرم بسیارجالب و آموزنده هست.
سیلاب بعنوان یک بلای طبیعی و از نظر تلفات جانی و خسارات مالی مهیب ترین بلای
طبیعی در جهان است. طبق آمارهای موجود از سال 80 تا 2000 حدود 390000 نفر در اثر
بلایای طبیعی در جهان کشته شدند ......................
بسیاری از مدیران درگیر این موضوع هستند که بدون چون وچرا و دورازمنطق کارشناسی وتخصصی وظیفه مند و پاسخگوی محض و بی چون و چرای مقام ارشد بالادستی باشند...اینکه خودشان را برای مسئول جلوه دادن و دلسوزی بیشتر مکلف به وظیفه میدانند نه مکلف به تکلیف! البته اینکه وظیفه مند باشیم چیز خوبیست و بر هیچکس پوشیده نیست اما این از بزرگترین ایرادات عملکردی یک مدیراست و اشتباه تر اینکه این روال مدیران ما را برای وظیفه مندی بیشتر تبدیل نموده به مدیرانی با درجه ذوب شوندگی بالا و ابعاد تخصصی و تعهدی بسیار نازل ...که در یک بازه زمانی بیشتر عملکردها را کاهش می دهند......