احترام به مخاطب در نوشته ها و وعده ها
طبیعی است که ذات انسان با هرگونه نقدی در تعارض است….و انسان خلقتش طوری هست که از تعریف وتمجید خوشحال میشود وبرعکس از نقد وانتقاد گریزان ….اما واقعیت امر چیز دیگری است…بارها گفتیم و شنیدیم و در مکتب بزرگان آموختیم که فقط در دایره نقد وانتقادهاست که بر معلومات و دانستنیها ومهارتهای مان افزوده میشود….زمانی که از ما تعریف میشود درحقیقت گلوگاهی بر دانستنیهای ما ایجاد میشود و از هرگونه پیشروی دراین حوزه مانعی برایمان به شکلی نهفته ایجاد خواهدشد.
اینها بابی است براین ادعا که برعکس تصور عوام نقد اصالت ناخوشایند ندارد وکسانیکه با اصل نقد وانتقاد گریزان هستند مشکلات بیشتری را باید درخود جستجو کنند. شاید فلسفه نقد ونقادی ومدبریت انتقاد با نقد منصفانه و عادلانه و… خلط مبحث شود که باید گفت نقد، نقد است ومنصفانه بودن آن بدیهی و مبرهن است ….زیرا نقدی که منصفانه و مستدل نباشد نقد نیست …اسمش ایرادتراشی و توهین است و از دایره عقل و شعور و شریعت به دور است….بنابراین در دایره معنایی نقد مبحث انصاف و استدلال نفهته است.
متاسفانه نقد کلمه ای است که این روزها به ندرت مورد قبول واقع می شود و بسیاری در مقابل این سه حرف جبهه می گیرند….اینکه جامعه با افرادی دچار چنین رویکردی باشد نشانه عدم توسعه یافتگی آن جامعه است که افرادش به بالندگی فکری و ذهنی لازم نرسیده اند.
واگویه امروزم را با یک تلنگر کوتاه به برخی که در حوزه های یک مسئولیت مردمی احتمالی در آینده می آزمایند و به نیت رسیدن به یک جایگاه مردمی و با شانیت بالا مطالبی را عنوان می کنند خاتمه میدهم….از نقدها نگریزید ….منتقد و نقد شونده باشید…نقدها را بگویید و بشنوید … و… سپیدسپید وسیاه سیاه نیندیشید…در سایه آن مسئولیتهای احتمالی آینده که گفتم وعده و نوشته هایتان بوی تخصص دهد ….همراه مهارت و دانش واقعی باشد …ازمطالبی برای رسیدن به هدف استفاده شودکه در حیطه کاری و تخصص و رزومه های قبلی شما نشات گیرد….مطمئن باشیم چشمان تیزبین و نگران مردم ، مخاطبین و خواننده ها ممیزی بسیاری خوبیست براین معیار و عیارسنجی ها که گوینده این متن برکدام دیوار تخصص ومهارت مینویسد یا از کدام قاموس تخصصی میخواند….حرفها وکلام منطبق بر مهارتهایمان باشد…..مطمئن باشیم تنها مسیر کسب اعتماد بیشتر و راهی که میتوان بیشتر به خواننده ها ومخاطبین خود با این احساس احترام بگذاریم همین روش است.