تلنگری برای همه
قبلا هم گفته شد درمدیریت بنگاههای کوچک و حتی سازمانی سه نوع مدل یا سبک رایج مدیریتی این روزها مشکلاتی را ایجاد نموده است….مدیریت بنگاهها براساس رویکردهای دانش توهمی که مدیر می اندیشد حالا که رییس شده و مدیربخش هست حتما از قدرت تحلیل ودانش بالاتری برخوردار بوده ! که این نوعی کجراهی محض باعث کاهش بهره وری خواهدشد .....نوع دیگر چالش موجود در فرایندهای مدیریتی کنونی ،سبک اندیشیهای مدیریتی و عدم اعتقادبه آموزش ومهارت وامور رفاهی پرسنل به معنای خاص است که به نیروها وهمکاران خود بعنوان یک ماشین وعامل تولید وخدمات محض نگاه میشود.... در ورای این مباحث چالش زا فرایند انتخاب مدیر یا سبک مدیریتهای انتصابی یا انتخابی و گزینش مدیران نیز است که معمولا براساس معیارهای صحیح بنا گذاشته نمیشود….این آفت بزرگی است که بسیاری از بنگاهها وسازمانهای اقتصادی ،عمومی ودولتی به آن دچارند…هزینه های این گزینش نادرست را مردم می پردازند وبس! اصطلاح عمومی این انتخاب مدیر امروزه به صورت مدیریت اتوبوسی تعمیم یافته است که معمولا به صور مختلف و تسلسل وارانه انتخاب وجابجایی مدیران همراه میباشد…چیزی که با سیاستها و لابی گری ها در دوره های مختلف فقط براساس جناح بازی و خط وخطوطها تعیین می گردد و فاصله زمانی و دورماندن این قشرمدیران از سکان مدیریتی ، فقط ناشی از ره آورد گذرزمان بدون تجربه عملی و کهولت سن مدیران همراه بوده و اثری از تخصص و مهارت و تجربه عملی و…به همراه ندارد. درحقیقت انتخاب و عمرمدیریتی افراد منوط به برخی شاخص های غیرتخصصی ، علمی ومدیریتی است که در بطن خویش درجه ذوب شوندگی بالای مدیر و همگرایی بدون چون وچرایی اورا به همراه دارد. درفرایندهای فوق تغییرات ، اصلاحات ، جایگزینی و گزینش مدیران جدید فقط براساس شاخصهای فوق صورت می گیرد....اینها را گفتم تا همه باردیگر تلنگر بخوریم که باید در مباحث مدیریتی رفرشی اساسی بکنیم....سبزباشید وماندگار ...بهشت نصیبتون