واگویه ها

دست نوشته های من

واگویه ها

دست نوشته های من

واگویه ها

از بس که من تمام شدم «تو» بیا ببین گاهى دلم براى «خودم» تنگ مى شود ..............
قاسم جوادزاده مقتدر هستم ، متولد و ساکن رشت ....دانشجوی دکترای فراورده های چندسازه صنایع چوب وکاغذ دانشگاه تهران ...شاغل دولتی و مدرس دوره های مختلف صنعتی و .... بیش از 18 سال سابقه اجرایی ومطالعاتی و آموزشی و.... دارای دو کتاب تالیفی و 8 مقاله مختلف ISI , ISC و...
واگویه ها دست نوشته های گاه وبیگاه من است که حاصل ترواشهای ذهنی و لحظاتی است که قلم یارای نوشتن دارد.....آن زمانهایی که زمان صفر است و زبان از گفتن تهی میماند....
ایمیل :
javadzadeh.m.1382@gmail.com
javadzadeh@ut.ac.ir

چند مدتی از دغدغه های سواد ساندویچی نوشتیم ....چیزی که عنوانش شاید بیشترین چالشهای انتقادی اطراف را در روزهای گذشته ایجادنموده است....اشاره به این نوع سواد و به نوعی سکوت در بازنشر موضوع و پاسخ درمورد چرایی ماجرا شاید دلیلی باشد براین ادعا که فرضیه صفر این موضوع و ترسیم چنین فضایی از دانش را بتوان منتفی کرد...دراین وادی هجمه ای از انتقادهای حقیقی و مجازی ....روبرو و پشت سر براین نوشته در اذهان مختلف ایجادشد...و مهمتر از همه اینکه درسایه چنین نقدهایی رویکرد عمومی و حدودانتظار نوشته مغفول ماند و آنچنان که شایسته قلم زدن وهدف آن بود درنظر گرفته نشد.

متاسفانه در کشاکش مباحث انتخاباتی علیرغم تکرار روشن گری ها و بیان خط مشی و منشور اخلاقی فراسو براثر شرایط و مقتضیات موجود بر فضاهای سیاسی و اجتماعی شهر در برخی اوقات مشاهده میشود که تحت تاثیر عوامل ، تلنگرها و پس لرزه های انتخاباتی و سیاسی ، نوساناتی براین سبک وسیاق نگارش و رویکردها ایجاد میشود که نقد وانتقادهای موجود کاملا بجا و منطقی است. نگرش فراسو یک رویکرد یا نگرش شخص خاصی نیست و براساس اظهارنظرهای فردی بنا نمی شود ....خوشبختانه با گذشت چندین صباح از پیدایش فراسو کاملا مشخص است که منشوراخلاقی فراسو لازمست دور از حواشی سیاسی و بحثهای زودگذر باشد واین رویکردها بارها تایید و اثبات گردیده است.طرح موضوع امروز ارتباطی به مسائل خاصی ندارد ...طبیعی است اینکه فراسو در مسائل سیاسی ورود نمی کند و اگر اینچنین تصور گردد مطمئنا نیازهست ارزیابی و رفع گردد.

اما دغدغه اصلی این روزها دانش عوام وسواد ساندویچی است ...اینکه در محدوده های سطح زیاد با عمق ناچیز از مهارت در بحثهایی ورود کنیم که آشنا نیستیم...اصول اخلاقی و حرفه ای می طلبد که دایره تخصص و دانش محدودتر و با کیفیت بالاتری پیگیری شود ، چیزی که اگر رعایت نشود باعث بروز خطاها و اتلاف زیاد منابع و سرمایه های مختلفی می گردد.

اینکه در شرایط آموزشی کنونی دچار چنین رویکردی شدن چه دلایلی را لازم دارد خود بحث مفصلی را می طلبد که لازمست به گذشته فرایندهای آموزش بویژه در بخش آموزش عالی رجوع شود. حال فقط به این فرضیه بسته رجوع می کنیم که آیا بکاربردن عبارت ساندویچی در مورد دانش میتواند به نوعی حق ادانشده قشری که به نوعی بهترین دوران زندگیشان را در راه کسب و فراگیری آن گذاشته اند را ادا نمود؟ یقین داشته باشید استفاده از تعمیم این واژه نفی کسانی نیست که در این فرایندها بوده اند یا اصولا هدف نگارنده نفی صورت مسئله هم نیست. هدف اصلی این نوشته ها این است که در گوشه ای حتی جزئی از برنامه های آموزشی دچار اشکال و بی برنامگی بودیم یا حتما جایی بوده که نتوانسته برنامه های کاربردی و مهارتی لازم را بدون درنظر گرفتن کیفیت و صرفا براساس انتفاع شخص یا اشخاصی دنبال نماید. جالب تر اینست که برخی که تعدادشان هم کم نیست عبارت فوق را منتفی دانسته و به نوعی آن را اتهامی بیش نمی دانند. در جواب این ادعا باید گفت مگر به گفته کارشناسان و صاحبان اندیشه های مهم در دهه های اخیر در موسسات آموزش عالی توجه وافر به این نوع دانش رشد ظاهری نیافته است؟؟؟ آیا رشد و توجه بی حد وحصر بدون پشتوانه به مدرک گرایی لطمات جبران ناپذیری بر پیکره تخصص و علم این مرز وبوم وارد نکرده است؟؟؟؟ آیا بسیاری از شما خوانندگان عزیز براین باور عمومی اعتقادندارید که شکاف کمیت و کیفیت تخصصی وحتی مهارتی و کاربردی علم و دانش بشدت زیاد شده و رویکردها بر سطحی گذرا و کاذب تب مدرک گرایی بنانهاده شده است؟؟؟

این رویکرد که فهم و تحلیل و نگرش هر موضوعی از معلول های جامعه از شعور و آگاهی های سیاسی واجتماعی و علمی و...گرفته که شاید علتهای بزرگتر هم داشته باشند به طریقی توسط همین متولیان آموزش و یا سازوکارهای نامتناسب موجود به سواد یا دانشی زودبازده و بدون پشتوانه اجرایی تبدیل نشده است؟؟؟ انتظار کاذبی در چنین سطح در دانش پذیران ایجاد میشود که تصور می کنند پله های سطوح مهارتی و تخصصی وتجربه و...را طی کرده اند و نهایتا در پشت چنین تصوراتی توقعات و انتظارات بزرگتری نیز دیده میشود. متاسفانه با گسترش همین تب مدرک گرایی و اشاعه این نوع دانش عوام دارندگان این سواد طاقت خواندن و تفسیرندارند... در فضای مجازی هم حتی چند سطرنوشته را نمی خوانند؛ از همان ابتدای متن از ادامه روی بر می گردانند...طاقت تحلیل و ارزیابی و تفسیر مفاهیم را ندارد .

مهمتر از همه این موارد گاهی میزان هزینه تولید عوام در کشورها از هر هزینه ای دیگر، مانند هزینه آموزش و پرورش و بهداشت بیشتر است.....این چیزهایی است که باعث شده تا برفرضیه صفر فست فوودی دانش صحت بیشتری گذاشته شود ....اینکه خودروی دانش افزایی به کجا می تازد و سواران این عرصه چگونه با فرایندهای مختلف همراه میشوند میتواند بهترین پاسخی باشد براین سوال که آیا میتوان فرضیه صفر ساندویچی نبودن دانش را رد کردکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کاش به جای اعراض به این واژه بر مهارت های دانش افزایی ، نقدپذیری ، نقادی و بالابردن صحه صدر و آستانه تحمل در سطوح انتظارات خود بیفزاییم ....شاید این بهترین پاسخی باشد بر این باشد که متناقض با رویکردهای تثبیت شده دانش رفتار نکنیم!!!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۶
جوادزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی