متخصصین از کار زیاد فرار می کنند یا از مدیر می گریزند؟!!!!
بارها شده که در جاهای مختلف میشنویم که نیروهای خوب یک اداره یا سازمان با گله و شکایت از آن اداره یا سازمان می روند. رفتن و به تبع آن جایگزینی کارمندان و نیروهای یک مجموعه اگرچه مانند همان نیرو وجودداشته باشدهزینههای زیادی را برای سازمان یا دستگاه مربوطه خواهدداشت.در جدایی این افراد یا سرمایه های انسانی نکته مهم اینست که در حقیقت این افراد کارشان را ترک نمیکنند، آنها از مدیرشان جدا می شوند.
به همین دلیل امروز در این باره میخواهیم بیشتر صحبت کنیم ....قبلا هم گفتم متاسفانه زیاد دیده شده که بسیاری از مدیران دچار فرایندهای روزمرگی شده و مدیریت آنها توآم با مدیریت هزینه وبودجه است. دوری از نوآوری و متاسفانه گرایش به اندیشه های جزیره ای و خودمحوری در بسیاری از مدیران باعث ایجاد گلوگاه کاری شده است. این پاشنه آشیل مدیریتی سبب شده تا سطوح کارشناسی و فنی یک بنگاه اقتصادی یا موسسه دولتی از تشکیلات مدیریتی دور و دورتر شود. این فاصله موجب رکود و کاهش بهره وری کار و تحقق نیافتن بسیاری از برنامه های مختلف اجرایی وتوسعه میشود.
چالش دیگر مدیریتی که قبلا هم بارها به آن تذکر داده شده رویکرد دانش توهمی مدیرانی است که براساس معیارهای خودمحوری با تکیه بر قدرت اجرایی منصب خویش به صورت ظاهری بر آن دست یافته اند…متاسفانه این دسته از مدیران گمان میکنند که چون قدرت دارند یا مدیرهستند یا امکانات دراختیاردارند،حتما قدرت تحلیل و تصمیم سازی وتعقل بیشتری نیز دارند، لذا به هرچه که می اندیشند و می پسندند مهرتایید واجرا می زنند و تصور میکنند که هم تصمیم سازند وهم تصمیم گیر و در دنیای خویش آن را درست وکامل میدانند.این از بزرگترین و رایجترین خطاهای مدیران دانش توهمی ست.
البته بردار مخالف این موضوعات هم میتواند کارمندان خوب را از مدیران جدا کند.... فشار ناشی از کار زیاد ، اضافه کردن وظایف ، سپردن حجم زیادی کار باعث میشود که عملکرد زیر سوال برود. جدیدا یک پژوهش در دانشگاه استنفورد انجام شده که نشان میدهد اگرساعات کاری فرد در هفته از 50 ساعت بیشتر شود بهرهوری فرد به شکل قابل توجهی کاهش مییابد.البته کارمندان بااستعداد با ارتقاء ، پاداش و تغییر عنوان کاری فرد و... بهتر فشار کاری را تحمل می کنند و یا حتی در برخی موارد اگر احساس کنند با فشارهای مضاعف کاری راه پیشرفتشان منع شود ، دیگر فشار کاری را تحمل نخواهند کرد.
از طرفی عدم وفاداری یک مدیر به تعهدات باعث میشود تا کارمند احساس نماید که سیستم برای او احترام و شانیتی قائل نیست، به همین دلیل در کوتاهترین فرصت دنبال ترک محل خدمتی استد. اتفاق ناخوشایند دیگر در ارتباط با سطح انتظارات برآورده شده یا نشده است که باعث میشود انگیزه پیشرفت از دست برود. یک موضوع دیگر که بایستی مدیران هوشمند به آن توجه داشته باشند این است که نیروهای قوی وطلایی هر سیستمی معمولا از چالش استقبال میکنند. آنها دوست ندارند که کارشان بیش از حد ساده و کسالتآور تصور شود. کار ساده و معمولی آنها را بیشتر از کارهای سخت خسته میکند. به همین دلیل مدیران باید توجه داشته باشند که لازم است در مواقعی خلاقیت و توان ذهنی این نیروها به چالش کشیده شود.لذا سطح خلاقیت و نوآوری وتیزهوشی و به روزبودن و آگاه بودن و...مدیران در بکارگیری واستفاده از پرسنل در فرایندهای اجرایی بسیار اهمیت دارد....به همین دلیل در دنیای امروزی چینش مدیران مختلف براساس میزان تخصص و آگاهی امور روزمره بسیار اهمیت دارد وبکارگیری و گماشتن مدیران اجرایی دراین موضوع هم میتواند تاثیرات قابل ملاحظه ای در سرنوشت برنامه های مختلف داشته باشد که نباید در رویکردهای توسعه از این موضوع مغفول ماند.
سبز باشید و ماندگار