حلقه های مفقود توسعه در بخش کشاورزی استان گیلان
دریک نشست تخصصی در هفته جاری با گزارشی از روند توسعه استان شاخصی عنوان شد که برای بعضی از دوستان بعنوان یک مزیت بود که به نظرم نه تنها این وضعیت یک فرصت تلقی نمیشود بلکه میتواند بعنوان یک دغدغه و عامل غیرتوسعه باشد....در گزارشهای مختلف آمده است که نرخ بهره وری نیروی کار در بخش کشاورزی در رتبه آخر کشوری است و درصد شاغلین در بخش کشاورزی استان با حدود 26 درصد در مقایسه با متوسط کشوری 19 درصد در جایگاه مناسبی است!.............................
برخی از دوستان کارشناس این وضعیت را کفه متعادل ترازوی بهره وری تلقی میکنند که درحقیقت جبران کاهش تولید بخش را خواهد داشت !این به نظرم نوعی به خطارفتن است....مطمئنا در نگرش برخی دوستان شاید اینگونه تلاقی شده باشد که بهره وری و تولید بیشتر در قالب یک موضوع بکار می رود...این موضوع نه تنها در مقوله های علمی بلکه در قالب فرایندهای اجرایی هم معنا ندارد.................
برخی از دوستان کارشناس این وضعیت را کفه متعادل ترازوی بهره وری تلقی میکنند که درحقیقت جبران کاهش تولید بخش را خواهد داشت !این به نظرم نوعی به خطارفتن است....مطمئنا در نگرش برخی دوستان شاید اینگونه تلاقی شده باشد که بهره وری و تولید بیشتر در قالب یک موضوع بکار می رود...این موضوع نه تنها در مقوله های علمی بلکه در قالب فرایندهای اجرایی هم معنا ندارد.
استان گیلان با جمعیت 3/3 درصد کشوری از نظر تولید ثروت 2/5 درصد کشوری را با رتبه 11 داراست. حدود 35درصد مساحت استان کشاورزی ، 40درصد پوشش جنگلی و 12 درصد مرتع که نشان میدهد درحدود 87 درصد سطح استان وابسته به بخش کشاورزی است ....نازل بودن بهره وری نیروی کار در کشاورزی با این سهم مقایسه ای بزرگترین دغدغه ای که ایجاد میکند اینست که میتواند در مسیر تولید کشاورزی بسیاری از منابع موجود را دچار اتلاف کند یا در مسیر تولید باعث افزایش هزینه ها وقیمت تمام شده شود....این مسئله به همین سادگی نباید مغفول شود برای اینکه کشاورزی گیلان بتواند راهکارهای مناسبی را طی کند تا بتواند بعنوان یک بخش اقتصادی در مسیرتوسعه بدرخشد لازمه اش اینست که در راستای بهره وری نیروهای موجود بخش گام برداشته شود....در چنین شرایطی هرگونه افزایش کمی در تولید و اشتغال بیشتر در بخش به نظر نوعی خودزنی است و جز بالابردن قیمت تمام شده محصولات کشاورزی و مشکلات اقتصادی نبودن بخش و هدررفت منابع چیزی به همراه ندارد. ارتقای بهره وری هم فقط در گفتمانها و برنامه های مقطعی اصلاح نمیشود ....بایستی راههای مختلفی طی شود....مهارتها ...آموزه ها....تحقیقها...سرمایه گذاریها ....بهبود مدیریتها ...و...و...باید در برنامه ها لحاظ شود.
بنابراین جا دارد مسئولین وبرنامه ریزان بخش مذکور در راستای توانمندسازی ، کیفی سازی نیروها، مدیران و بهره برداران بخش قدم بردارند ....گام برداشتن در مسیر نهاده های غیر از نیروی انسانی و تکیه بر مولفه های سایر تولید بدون درنظرگرفتن موضوعات بهره وری نیروی انسانی نوعی به خطا رفتن است...این هرگز در الگوسازی های توسعه این بخش و سایر بخشهای اقتصادی نباید از یادمان برود ......